سخت

شهریور تولدمه. امسال حس خاصی ندارم. حس کیک گرفتن هم ندارم. انتظار هم از پدرو مادر گرامی ندارم. از اینکه تولدم وسط شهریوره همیشه ناراضی بودم. چون اینجا اوج فصل کاریه و هیچکس وقت نداره. فلن مهم نیس.

چیزی که مهمه اینه که خودمو سرزنش نکنم. واسه کارهای مفیدی که نمیکنم. یا واسه زیاد خوابیدنم. و حوصله نداشتنم. اگه بتونم رو نکات مثبت تمرکز کنم، اونوقت اوضاع میتونه بهتر بشه. خب نکات مثبت این روزها چی میتونه باشه؟ اینکه خواب خیلی لذت بخشه. خیلی خیلی زیاد. دیگه چی؟ دیگه چی؟ خدایا.

خودمو برای چه چیزی میتونم تحسین کنم؟ چشممو رو چه نکات مثبتی باز کنم؟ نمی‌بینم چیزی-_-

فیلم‌های عاشقانه. فیلم عاشقانه ای که امروز دیدم، گریم انداخت. بخاطر حس کردم من کسیو ندارم که انقدر عاشقم باشه که همه‌ی حرکاتمو حفظ باشه. یا رنگ دیوار اتاقشو با رنگ چشام ست کنه:/ برام گل بگیره. و خلاصه نشون بده که چقدر براش با ارزشم. یکاری برام بکنه دیگه.. و من میدونم که وقتی این چیزا از فکرم میگذره، دارم به نبود چیزهایی که میخوام توجه میکنم و به هرچی که توجه کنی، از همون چیز ببشتر برای خودت خلق میکنی! میدونم و دونستنش کافی نیست. البته که الان پیگمی رو دارم. ولی اون هم الان سرش شلوغه. ۹۰ درصد اوقات شلوغه. 

۰ ۰
گاهی دلم برای نوشتن تنگ میشه.
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان